نتایج جستجو برای عبارت :

توهم بزرگ آکادمیک

خب یادمه به همه تون گفته بودم ۱۸ سالمه....ولی نیست
WinterFlower عزیز در یک چت سن منو پرسید منم گفتم ۱۸ سالمه و بعد کلی محاسبه فهمیدم ۱۷ سالمه.حالا این هیچی چون باورم نشد امروز رفتم سایت محاسبه سن و این صفحه ی لعنتی بهم فهموند تمام این مدت توهم زده بودم
 
الان من به درک چرا وقتی میرفتم تولد رفیقام همه شون میگفتن ۱۸ سالشون شده؟ یعنی باهم دسته جمعی توهم زده بودیم؟
 
 
 
به نظر من، مشکل ما ایرانیا،
 
اینه که
 
فارغ از جنسیتمون،
اغلب اهل توهمیم.
 
دخترا توهم اینو دارن که همه پسرها عاشقشونن.
 
پسرها توهم اینو دارن که همه دخترا عاشقشونن.
 
و با همین توهمات اشتباه به هم سیگنال میدن.
 
من خودم همیشه توهمم این بود که پسرهای ایرانی خیلی زیاد بالغن (چندین سال قبل) وقتی به سی سالگی میرسن.
 
بعدها تصورم عوض شد.
 
من کلا یه پسر بالغ درست و حسابی بین پسرای بالای سی و خورده ای دیدم و اونم همین مرد هست که میخوام بقیه عمرم رو با
خلاصه‌ی حسی که همین الان نسبت به خودم دارم اینه:
«یک آدم خنگ که با توهم داشتن هوش داره زندگی می‌کنه و نمی‌خواد قبول کنه که توانایی‌های قبلیش مربوط به گذشته‌س  و مغزش از این به بعد دیگه برای یادگیری هیچ چیزی قرار نیست یاریش کنه.»
+ کاش بالاخره یا از این حس خلاص بشم یا از این توهم. خسته شدم.
یک جمله ی روحانی نشان داد که در کوچه پس کوچه های توهمات و خیالات واقعاً آدرس را گم کرده است
می گوید: بین صلح و جنگ یک گلوله فاصله است و من هستم که در جلسات شورای امنیت اجازه ی پرتاب آن یک گلوله را نمی دهم.
 
این حرف یعنی:
 
1. ادامه ی توهم سایه جنگ و لب پرتگاه بودن
2. توهم متولی امنیت کشور بودن؛ انگار همه کاره ی مسائل امنیتی است.
3. توهم منجی/بتمن بودن
4. توهم «یاد ایامی» که یک تیر هم به آن طرف شلیک نشده بود
5. و در آخر: توهم اینکه هنوز حرفش در مسئله ی امن
به گزارش ایسنا، متن تمام توییت وزیر امور خارجه ایران، خطاب به رئیس جمهور آمریکا به تطویل زیر است: "برداشت های اشتباه، صلح را به ریسک می اندازند، - تحریم ها جایگزین جنگ نیست، تحریم همان بحران است، نابودی= نسل کشی= قتل جنگی، کسی که جنگ را آغاز می کند، همان کسی نیست که به تلاطم اختتام می دهد، مناظره و تهدید کاملاً ناسازگار هستند، جنگ کوتاه با ایران یک توهم است. "
بالاخره افزایش فشارها بر «محمدبن‌زاید» نتیجه داد و
حاکم دبی به ولی‌عهد ابوظبی اعلام کرد، باید فرایند عقب‌نشینی از یمن کلید بخورد؛
کشور کوچک امارات که تا چند سال قبل اخباری در زمینه‌های اقتصادی و صنعت گردشگری و
هواپیمایی‌اش بیشتر جلب توجه می‌کرد، اکنون چند سالی است در ابعاد سیاسی و نظامی
در صدر اخبار رسانه‌ها قرار دارد.
ادامه مطلب
توهم مثل یه ماه پیش من، درگیری با خودت؟ فکر میکنم برای تو اسون تره که هیچکاری نکنی چون همیشه اونیکه اول تولدشه الگو میشه یه جورایی، میتونستم برت گردونم خیلی راحت اما نخواستم و میدونم توهم با دوروبریایی که داری نمیخوای این کارو بکنی منم منتظر نیستم اما هیجان دارم براش، فکر میکنم جالب باشه این دوهفته ی پیش روخدایا؟ مرسی، فقط میتونم همینو بگم، من معجزه تم و معجزه ت میمونم و بهت اثبات میکنم ارزش این معجزه رو دارم :)
میشود به درک کردن و پذیرفتن واقعیت هایی اشاره کرد که بی‌رحمانه درهم میشکنندت؛ یا نابودی توهم وجود یک حامی. رسیدن روزی که خودت تنهایی خاک زانو ها را میتکانی، مرهم میگذاری روی زخم ها و فراموش میکنی که چقدر شکننده ای.
هنوز هم مانند کودکی‌ام ناراحتی را میتوان از چهره‌ام خواند، اگر دقت کنی هنوز هم وقتی چیزی توی گلویم سنگینی میکند لپم را گاز میگیرم و چشم میدوزم به سقف، آسمان، هرچیزی که بالای سرم باشد و تو بدترین کاری که میتوانی انجام بدهی این اس
"اندوه انسان بودن را حس کردم. موجودی فناپذیر که در ذات خود تنهاست، اما به توهم بودن با دیگران نیاز دارد. دوستان، بچه‌ها، عشاق. این توهم جذابی بود. توهمی بود که به راحتی می‌توانستی به آن خو بگیری."
از: انسان‌ها، نوشته‌ی مت هیگ،نشر هیرمند
بگذر تا در شرار من نسوزی 
بی پروا در کنار من نسوزی 
بگذر زین قصه ی غم افزا 
غمگین چو پاییزم از من بگذر 
شعری غم انگیزم از من بگذر ... 
 
× سید علی صالحی میگفت ما مادر رویاهامون هستیم!
بیشتر از هر چیزی آدما دلشون برای رویاهاشون می سوزه، وقتی مجبور میشن خاک بریزن روش یا بدن دست آب که بره و دیگه برنگرده 
 
× ولی ناامید نباش آدم! هرکدام از ما مادری درونمان داریم که همیشه رویاهای جدیدی برایمان به دنیا می آورد
 
× تصمیمم اینه که نه کسی رو توی توهم نگه د
شاید من بدرستی حال روسو را درک کنم، که چرا با وجود آنکه تنهایی را می‌ستاید تناقض‌گونه به اجتماع پناه می‌برد. تخیلات پارانوییدی روسو در خیال‌پردازی‌های یک ذهن انزواجو به من می‌گوید که روسو در جدال با تخیلاتش است، تنهایی را دوست دارد و از جمع دوری می‌کند اما به مجرد پناه بردن به خلوت توهم‌ها و خیالات پارانوییدی روی می‌آورند و پا روی خرخره‌ی آدم می‌گذارند و آنقدر بر جان آدمی فشار می‌آورند که تنهایی برای فرد غیرقابل تحمل شود. شاید شرایط
این دو ماه که خوابگاه بودم، همه اش که چشمم از پنجره ی آشپزخونه به بیرون می افتاد، میدیدم آسمون چه تمیز و آبیه و ناخودآگاه یه نفس عمیق می کشیدم. امروز رفتم جلوتر که از پنجره بیرون رو نگاه کنم، متوجه شدم که دیوار ساختمون جلویی رنگش آبی آسمونیه و من این مدت، توی توهم دیدن آسمون آبی بودم؛ جالبه که حتی شبا هم متوجه نمیشدم که اون آسمون نیست، چون خیلی بیرون تاریک بود معلوم نمیشد. دیگه مثل قبل نفس عمیق نمی کشم :|  
توهم دیدن آسمون خیلی بهتر از این واق
من با زیاد کتاب خوندن مخالف نیستم .اما حس میکنم هر قدر زیاد تر بخونی ؛ کمتر زندگی میکنی.انگار با این زیاده خوانیِ زندگی دیگران ، از زندگی منحصر بفرد خودت جا میمونی.پس ملالِ خودساخته ؛ توهم هست و رنج عین واقعیت.بعضی چیزا رو‌فقط کوره راه های زندگی خودت ، بهت تزریق میکنه.اما صرفا خوندن ؛ توهم رو .توهم رنج ، زندگی و دانایی. چشماشون میگن.آخه چشم ها نوار فیلم آدماست.مال اینا شلوغِ اما دست نخورده س.اینارو‌میگم ! چقدر زیادن. اَه.تهش یه تیکه گوشتن که‌
بالاخره یه جا کار پیدا کردم. دیروز رفتم ولی امروز نرفتم...
یه جورایی توهم زدم که واقعا حسابدارم و دلم نمیخواد برم و بشینم مثلا کانال آپدیت کنم
کارش اینجوری بود که باید برای ۵ تا کانال محتوا پیدا میکردی و آپدیتش میکردی...اونم با گوشی خودت از ۸ تا ۵ بعد از ظهر و حقوقش هم یه چیزی حدودی گفتن و وقتی حدودی میگن به احتمال زیاد قصدشون کمتر از حقوق پایه اس حتما...
اگه روز اول کارم بود این کار رو انجام میدادم چون اون موقع برام فقط کار پیدا کردن مهم بود اما ا
ما دچار نوعی اسکیزوفرنی پارانوید هستیم
نه از آن نوع که صدای اضافه بشنویم یا چیز اضافه ای ببینیم یا لمس کنیم 
ما خودمان را دچار اسکیزوفرنی میکنیم
در دنیای اسکیزوفرنی زندگی میکنیم و به خیال خودمان بزرگ و مهم میشیم
به خیال خودمان کارهای بزرگ می کنیم و بی هیچ مشکلی در آن دنیا پیش می رویم
اما وای به حال روزی که دیواری در دنیای واقعی باشد که در دنیای ما وجود ندارد
وقتی به ان دیوار بخوریم دیگر راهی برای مقابله نمیابیم چرا که دیوار را در دنیای خود ن
علیرغم اینکه اهمیت و تاثیرگذاری رسانه ها مشهود است یک فیلتر و هدایت گر مناسبی برای آنها در نظر گرفته نشده و هدایتگری فرهنگ یک جامعه را بدون هیچ گونه گزینش و نظارتی به دست افرادی سپرده ایم که در میان آنها بی سوادانی پیدا می شود که به یک رفتار بسیاری از ارزش ها را مورد هدف قرار داده و ضد ارزش ها را بلد می کنند.
 
سلبریتی هایی که مشهور بودن و دیده شدنشان را مرهون رسانه ها به خصوص صدا و سیما هستند و مردم بیش از گذشته آنها را می شناسند متشکل از افراد
باید قبول کرد در برخی موارد، دشمنان خارجی، جهت جلوگیری از پیشرفت کشور و تغییر مسیر توسعه ،توطئه چینی می کنند اما در خصوص اینکه بگوییم قرنطینه کردن شهر و کشور خواست و توطئه دشمنان است، مطلبی عبث و بیهوده و از سر نادانی است.
اگر اینگونه بپنداریم ، برخی از استاندارن ، فرمانداران ،برخی از روئسای ستاد مبارزه با کرونا شهرستانها، برخی از پزشکان متخصص ، اغلب مردم و.... توطئه گرند!
توهم توطئه یعنی همین!
ما یه همسایه پایینی داریم،چون پنجره اتاق من مشرف به حیاط اوناست،بیشتر سر و صداهاشونو میشنوم...بعد تازگیا فهمیدم که همسایمون بارداره،امروز داشتم درس میخوندم،شنیدم دخترش که 5 سالشه داره بلند بلند با یکی بحث میکنه میگه اگه به حرف آبجیت گوش نکنی چشمات و در میارم:|فهمیدی؟من آبجیتم ازت بزرگ ترم هر کاری گفتم باید بکنی:|
اولش فک کردم اینا بچشون به دنیا اومده و زود رشد کرده،بعد متوجه شدم توهمی بیش نیست:|
+کاش یه دوست درست و حسابی داشتیم که حداقل شادمه
یا جبار
می گویند بچه در هر مرحله از رشد، باید متناسب با سن و سالش، یک سری توانایی های پایه جسمی و فکری را کسب کند. از یک سنی به بعد اگر آن توانایی ها شکل نگیرند، این می شود مشکل یا بیماری. باید سخت تر از قبل تمرین و تلاش کنند برای برطرف کردنش، اگر هیچ راهی نباشد، دیگر باید بنشینند به امید فرجی و معجزه ای...باید بچه را روی دست بگیرند بیاورند به محضر رحمت تو. 
روحم را روی دست گرفته ام به محضرت. 
بیست سالم شده است. دنیا با من چون بیست ساله ها طی می کند،
دلسا تو گهوارش خوابیده
غذا روی گاز داره قل میخوره
من وایسادم پشت پنجره بزرگ تراسمون و دارم دونه های برف نگاه میکنم
حیف که نمیتونم قهوه بخورم
پی نوشت: فقط ۱ ماه و چند روز از مرخصی ام مونده و دارم نهایت استفاده رو میکن
پی نوشت ۲: قهوه که میخورم به طرز عجیبی دلسا بد خواب میشه چون شیر خودمو میخوره. شایدم من توهم میزنم ولی دیگه به امتحان کردنش نمی ارزه.
زمانی که حضرت امام گفت: " تا ما می گوییم دشمن، یک عدّه برآشفته می شوند که اینها توطئه است، من اینجا عرض می کنم که خود این هم توطئه است"، کمتر کسی از حضرات مذاب در ولایت جرئت کردند این سخن را انعکاس دهند تا مبادا متّهم به کمبود روشنفکری نشوند. این قضیه، چند سال بعد از آن بود که بنده خدایی در وبلاگ uria.blogfa.com به موازات توهّم توطئه، از "توطئه توهّم" صحبت کرده بود. یکی از معلّمان آن بنده خدا که از قربانیان این توطئه توهّم بود، مدام از لزوم تصوّر واهی دش
توی یک هفته ای که اینترنت قطع بوده سه تا کتاب "جوندار" خوندم. بسیار راضیم.
 
به شدت خوابم میاد چون دیشب اصلا خوب نخوابیدم و تا صبح از هر دری حرف زدیم با هم، از چاقی و تناسب اندام گرفته تا عادت هایی که وقتی ترکشون می کنی، معجزه رو می بینی. وقتی به خودم اومدم  هلال ماه از لای پنجره ی اتاقم معلوم شده بود و قلبم رو لبریز از عشق و امید کرد. ازش عکس گرفتم، هرچند لازم نیست براش بفرستم چون اون هم همزمان داشت به ماه نگاه می کرد. بعدش وقت کنده شدن از رخت خواب
عامل ایجاد بیماری شیزوفرنیفروغ بیداری: شیزوفرنی که با نام اسکیزوفرنی نیز شناخته می شود، نوعی اختلال روانی است که به واسطه ی آن فرایندهای فکری و واکنش های عاطفی از کار می افتند.
بیماران مبتلا به این بیماری عمدتا در معرض اختلال هایی همانند افسردگی شدید و اضطراب زیاد قرار دارند و امید به زندگی آنها بسیار پائین است.
شیزوفرنی یکی از بیماری های روان شناختی بسیار وخیم محسوب می گردد و اصولا خود را به صورت توهم شنیداری، توهم های جنون آمیز و تکلم و ت
درک روان پریشی در اختلال دوقطبی
 
علائمانواع روان پریشیعللتشخیصرفتارچشم اندازروان پریشی دو قطبی چیست؟روان پریشی ناتوانی در تشخیص واقعیت در دنیای اطراف شما است. این با آنچه افکار و برداشت های شما به شما می گویند متفاوت است. افرادی که روانی را تجربه می کنند اغلب دچار توهم یا هذیان هستند.
بیشتر افراد ، روان پریشی را با اسکیزوفرنی مرتبط می کنند . اما می تواند نشانه ای از سایر شرایط و اختلالات روحی و جسمی باشد.
مبتلایان به اختلال دو قطبی ممکن اس
 
چه ساده باورت رابه ظرفِ پوچیِ درکمپُر از گلهای ارکیدهبه رنگِ عطر ِ زیبای ِبهاران می‌کشیدمچه ساده ماه بودیمیانِ برکه‌ی لبریزِ از اشک وبه هر پلکی روان می‌شدتمامِ داغیِ بی‌مهریِ سرریز تو برجاچه ساده مِهر بودمبرای آفتابِ بی رمق از عاشقی‌هایتدر آن کورآبه‌ی ِخاطرچه ساده ، در هوایِ هُرم ِ لب‌هاییخیالی دانه ها الماس را هر شباز این جانِ پُر از تب ، با گمان یاقوت ‌چیدمچه ساده روحِ پروازیشگفت انگیز را ،در راستایِ قامتِ ، دنیای حسرت بال ‌داد
خانه را تکاندم
منتظر بهارم
زمستان با کرسی از خانه ی ما رفت
آسمان های های گریه کرد از صبح تا چند ساعت پیش که خوابش برد
دیگر نمیترسم
نه از زوزه های سگ ها،درشب
نه از رعد و برق و آسمان قلمبه ها
و این یعنی تو نیستی،تو تمام شدی،یک توهم قشنگ و دوست داشتنی و تلخ
 
آمریکا آمریکاباشگاه فرومایگانگی و فرودگاه خشم جهانیانچقدر بنام زیبای آزادی آدم کشتید شما!تا این پاکترین خونی که از آدم تا اکنون بر زمین ریختبی تعارف حالا می توان نوشتدنیا به پیش و بعد از سردار سلیمانی تقسیم می شودو این آتش افروزی دامن ظالمین را خواهد گرفت.ماهشهرعلی ربیعی (ع-بهار)
توهم قدرت امریکاییاحتمالا نظام سیاسی حاکم بر امریکا بخاطر توهم قدرت به جنگ جهان آمده است .
می توان  در چهره تک تک گروههای سیاسی آمریکای معاصر غرور وجنون هیتلری ر
بسان رویایی شگرف در آغوش میگیرمت میچرخم و از این توهم محض دیوانه وارمیخندم ...
کلمات دچار دلهره میشوند و من دستپاچه میشوم که چطور این بزم را توصیف کنم ...
مادرانه ای دستچین خیال....
من و رویای کودکی که در قلبم جوانه زده و نمیدانم به آغوش میرسد یا نه!


آدنا
این که شب ترسناکی بود در آن شکی نیست.
بدنم می‌لزید. انگار وجودم در هم می‌پیچید و گره می‌خورد. میخواستی بازش کنی کل نخ می‌گسست و دوباره به نخی دیگر از وجودم گره، کور میکرد.
هر ازگاهی سایه ای از کنارم رد می‌شد یا سوسکی روی میزم راه می‌رفت. توهم هایی که نمی‌شود نامشان را توهم گذاشت.
با دستان لرزان و انگشتان یخ زده صفحه ها را رد می‌کردم. تا جایی که می‌شد قوز کرده بودم. با تمام سرعت، و بی کیفیت ترین حالت، و حواس پرت ترین چشم هایی که تا آن زمان دا
بزرگ شد...
حُرمت گذاشت هر که به زهرا(س) بزرگ شداندازه‌ی تمام دو دنیا بزرگ شد
در وادی حسین هرآن که قدم گذاشتقطره ولی به وسعت دریا بزرگ شد
مجنون خلوص داشت اگر ماندگار ماندمجنون بزرگ شد که لیلا بزرگ شد
اینجا ادب مسیر رسیدن به قُلّه هاستسَر خَم نمود حضرتِ  حُر  تا بزرگ شد
او سجده کرد و قبله‌ خود را عوض نمودتیره نماند و چون شب یلدا بزرگ شد
آغوش وا نمود و پذیرفت توبه رادر پیش خلق بیشتر آقا بزرگ شدحُرّ پیر وادی همه‌ اهل توبه استبر اهل توبه مُرشد و با
...  در شرایط کنونی، قبل از هر چیز ما باید موقعیت کنونی خود را تشخیص دهیم. مهم‌ترین مسئله‌ی جامعه‌ی کنونی ما این است: ما ایرانیان امروز دچار نوعی توهم‌ایم. ما هنوز صورت مسئله‌ی اصلی خویش را تشخیص نداده‌ایم. ما متوهمانه خود را یک قدرت برمی‌شماریم در حالی که به ضعیف‌ترین مراحل تاریخ خود سوق یافته‌ایم. ما به منابع قدرت مدرن دسترسی نداریم لیکن بر اساس نوعی توهم می‌پنداریم که  با شعارها و رجزخوانی‌های سیاسی می‌توانیم در برابر قدرت واقعی ت
قسمت سوم پادکست دموورژن با عنوان «برنامه‌نویسی بدون کد، توهم و واقعیت» در پخش کننده‌های پادکست نظیر CastBox و کانال تلگرام پادکست منتشر شد.
توی قسمت سوم پادکست دموورژن، سراغ یه الگو و ترند تاثیرگذار توی برنامه‌نویسی رفتیم، اون هم ساده‌تر شدن و اتوماتیک شدن همه‌چیز هستش، می‌خوایم ببینیم این ترند تا الان چه دست آورد‌هایی توی Back-end و Front-end و ‌Data Science داشته، چه کارهایی می‌شه باهاش کرد، تعدادی ابزار رو باهم بررسی می‌کنیم که ابزارهای جدیدی در
 
علائم اختلال شخصیت خودشیفته
فرد خودشیفته خود را بی نهایت بزرگ و با لیاقت می داند و به گونه ای اغراق آمیز از خود حمایت می کند. او به گونه ای رفتار می کند گویی هیچ کس در دنیا به اندازه او مهم نیست. آن ها بزرگ نیستند اما توهم بزرگی دارند و در ذهن خود از همه برترند. افراد دارای شخصیت خودشیفته در مرکز ثقل دنیای خود قرار دارند و از همه جهت خود را فرد مهم و به اصطلاح تافته جدا بافته تصور می کنند.
ادامه مطلب
روایت اول
 دست‌کم از شیش، هفت سالگی منتظرش بودم. امروز رو می‌گم. همون‌سال‌ها، به‌شوق این‌که روز اولش می‌رم بینی‌مو عمل می‌کنم و کلاس رانندگی ثبت‌نام می‌کنم و بالاخره می‌رم توی دسته‌ی آدم‌بزرگا. چندسال بعدش به‌خیال این‌که بالاخره از شر مدرسه خلاص و به آغوش دانشگاه پناه می‌برم؛ حساب‌بانکی مستقل خودمو دارم و می‌تونم رای بدم. امروز؟ امروز به توهم ذهنی‌م از هیجده‌سالگی فکر می‌کنم. توهم  کوه بلند و خوش‌منظره‌ای که دقیقن امروز فت
چند وقت پیش اتفاقی گذرم افتاد به یک سایت رسمی یک مرکز بزرگ فرهنگی که یکی از کارهای مهم و محوریش برگزار کردن کنگره‌ی ادبیه؛ رفتم تو بخش معرفی آثار برگزیده‌ی دوره‌های قبلش ببینم چه خبره.
شاید باورش براتون سخت باشه اما دیدم همین چیزایی که ما می‌نویسیم و رومون نمی‌شه منتشر کنیم و به چند نفر نشون می‌دیم و غیره، آخرشم اسمشو می‌ذاریم خزعبلات تا توهم نویسندگی و غیره بهمون دست نده -البته خیلی خیلی ضعیف‌تر و خزعبل‌ترش- اون‌جا ارائه شده، مقام هم
چند وقت پیش اتفاقی گذرم افتاد به یک سایت رسمی یک مرکز بزرگ فرهنگی که یکی از کارهای مهم و محوریش برگزار کردن کنگره‌ی ادبیه؛ رفتم تو بخش معرفی آثار برگزیده‌ی دوره‌های قبلش ببینم چه خبره.
شاید باورش براتون سخت باشه اما دیدم همین چیزایی که ما می‌نویسیم و رومون نمی‌شه منتشر کنیم و به چند نفر نشون می‌دیم و غیره، آخرشم اسمشو می‌ذاریم خزعبلات تا توهم نویسندگی و غیره بهمون دست نده -البته خیلی خیلی ضعیف‌تر و خزعبل‌ترش- اون‌جا ارائه شده، مقام هم
نوروفیزیولوژی: مطالعات انسانی تداوم القا شده/توهمی شنیدارییکی از چند مطالعه ی نوروفیزیولوژیک در زمینه ی القای شنوایی از MMN بعنوان شاخص فیزیولوژیک استفاده کرده است. از محرکات استاندارد 500 هرتزی استفاده شد که یا ممتد بودند یا در قسمت میانی توسط فواصل سکوت 40 میلی ثانیه ای قطع می شدند. محرکات انحرافی از تونهای منقطع ساخته شدند اما فواصل سکوت با برست نویزهای باندگذر پر می شد. طیف نویز یا در منطقه ی فرکانسی تون قرار داشت و توهم تداوم صوت ایجاد می
این جماعت فقط توهم حرفه ای بودن رو دارن...
فکر می کنن با یه مدرک دانشگاهی و رزومه ای پر از هک کردن پایگاه ها و مراکزی که همه چیز توش به صورت دیفالت پیکربندی شده، صلاحیت تحلیل و بررسی استراتژی های و تاکتیک های کلان نظامی رو هم دارن... (به خدا اگر فرق این دوتا رو هم بدونن!)
یه پست گذاشتن که سرو ته نداره...! یعنی مثلا ملوان مجرد آمریکایی ساده ترین دوره های حفاظت اطلاعات که تو کشور ما به سربازصفر وظیفه هم میدن ندیده که با یه عکس دختر با بیکینی تمام اسرا
اگر برای ابد      هوای دیدن تو
نیفتد از سر من چه کنم.....؟
هزار و یک نفری    به جنگ با دل من
برای کشته شدن چه کنم؟!
منم و قراری که به سر انجام نرسید
و البته که قول داده بودم بعد اون نیام ولی حالا انجام نشده
و صد البته منم عهدی که شکستم
منم و ذهن مریضم
با خاطرات خاک خورده
با توهم
تخیل
منم و یه امید بی معنی که حتا نمیدونم چرا هست
منم و منم و من
و اینهمه چه کنم تو سرم
اهداف، آمال، آروزها
همه برای من ماهیت دوگانه دارند. در کسری از ثانیه از یک دریای عسل تبدیل میشوند به pain in the ass !!  
دریای عسل رویایی است، غیر واقعی است، همه آرزوهایم غیر واقعی است. شبیه توهم هایی است که رنگ ها درهم فرو میروند، نور دیگر برایت فوتون ها نیست، نور برایت معنای عرفان و صلح و ارامش میدهد. از جنس همان توهم های سایکدلیک. pain in the ass اما واقعی است، دردی است که نمیگذارد بنشینی، بلای جانت است اگر بخواهی بنشینی یا بخوابی! آن را حس میکنی و همه ک
اهداف، آمال، آروزها
همه برای من ماهیت دوگانه دارند. در کسری از ثانیه از یک دریای عسل تبدیل میشوند به **pain in the a.. !!  
دریای عسل رویایی است، غیر واقعی است، همه آرزوهایم غیر واقعی است. شبیه توهم هایی است که رنگ ها درهم فرو میروند، نور دیگر برایت فوتون ها نیست، نور برایت معنای عرفان و صلح و ارامش میدهد. از جنس همان توهم های سایکدلیک. **pain in the a اما واقعی است، دردی است که نمیگذارد بنشینی، بلای جانت است اگر بخواهی بنشینی یا بخوابی! آن را حس میکنی و همه
استعدادیابی در اصفهان
 
 
 
 
 
 
اهداف باید بر پایه ی توانایی و استعداد های ما باشد در غیر این صورت ما چندین کار را شروع و بعد از یک مدت از آنها دلسرد می شویم 
وقتی بحث از توانایی و استعداد می شود افراد دو جور توهم می زنند
1- توهم خود کم بینی
2- توهم خود برتر بینی
بنیاد جانسون اوکانر می گوید:
اگر استعدادت کشف بشود حداقل تو سه زمینه نابغه هستی
بعد از کشف استعداد و رسالتت دوباره می رویم سراغ اهدافت
هرچیز که در جستن آنی ,آنی
 
 
استعدادیابی و هدف
 
چه ساده باورت رابه ظرفِ پوچیِ درکمپُر از گلهای ارکیدهبه رنگِ عطر ِ زیبای ِبهاران می‌کشیدمچه ساده ماه بودیمیانِ برکه‌ی لبریزِ از اشک وبه هر پلکی روان می‌شدتمامِ داغیِ بی‌مهریِ سرریز تو برجاچه ساده مِهر بودمبرای آفتابِ بی رمق از عاشقی‌هایتدر آن کورآبه‌ی ِخاطرچه ساده ، در هوایِ هُرم ِ لب‌هاییخیالی دانه ها الماس را هر شباز این جانِ پُر از تب ، با گمان یاقوت ‌چیدمچه ساده روحِ پروازیشگفت انگیز را ،در راستایِ قامتِ ، دنیای حسرت بال ‌داد
من در فضا، دنبال انسان هایی شبیه خود هستم.
برای پیدا کردنش دلیل دینی نمیخواهم. من یک گالیله مسیحی هستم. برای تفکراتم پای چوبه دار میروم، یکشنبه ها در ردیف اول کلیسا مینشینم. من دین را ابزار خود میدانم، خود را ابزار دین نمیدانم. نامم محمد است اما میگویند شبیه محمد فکر نمیکنی. من در مغز او نبودم که بدانم به چه چیزی فکر میکرد، همانطور که شما نمیدانید. اما کتاب وحی او را خوانده ام. اگر شما ادعا دارید که همانند او می اندیشید؛ پس چکونه کتابی که از لب
بعضی وقتها یه کسانی جلوی راهت قرار میگیرن و یا یه اتفاقات خاصی میفته فقط و فقط برای اینکه بفهمی چقدر موجود ضایعی هستی و خوبی‌هایی که از خودت تصور میکردی صرفاً یک توهم بوده! :(

+این چند روزه متوالیاً دارم چنین اوقاتی رو تجربه می‌کنم :((
و بابتش شاکرم و صدالبته شرمنده :((
بی صبرانه منتظرم بشه با نرم افزار مهاجرت بیان کل آرشیومو از بلاگ اسکای بردارم با خودم بیارمتاااااااااازه میشه وبلاگ قبلیمم از پرشین بیارم 
اینجا چقدرررررررررر امکاناتش خوبه....ینی دیدن داشتما
کاش زودتر ما رو از توهم در میاورد بلاگ اسکای
زمانی که مدرسه می رفتم -دوران راهنمایی-نسبت بچه هایی که سیگارمی کشیدند بدبین بودم. احساس می کردم که چقدر ابله هستند که با این همه هشداری که درباره مضر بودن سیگار میدن باز میرن سمتش!!با خودم فکر می کردم که حتما هم به خاطر یه نخ سیگار چقدر توهم میزنن که مثلا بزرگ شدند!اصلا چطور با این بوی بدش کنار میان! چیه این بو و دود جذبشون می کنه! حتی بعضی وقتا هم پا رو فراتر  میذاشتم و میرفتم باهاشون حرف بزنم که مثلا از توهم درشون بیارم و نجاتشون بدم.شروع صحبت
یه توضیح موقتی اینجا بدم. تا یکم توهم یه سری رو کاهش بدم!
تی‌تی یه شخصیت کاملا واقعی هست و خودش هم در جریانه که کی هست. مخاطبش کاملا واقفه به وجودش و اسمش هم واقعا تی تی هست. حلا این شخصیت میتونه واقعیتش زاییده ذهنم باشه، میتونه خودم باشه، میتونه شخص سومی باشه. همین:)
29 استفاده در متن های مختلف را آسان کنید و آموزش طراحی لوگو را دنبال کنید.طرح های آرم خلاق برای الهام بخشیدن به کلیپ های کاغذ نمونه ای از آرمطراحی شده توسط آرلو
در حالی که یک آرم شیک عالی است ، مهم است که چیزی را به راحتی به اشتراک بگذارید. PaperClip این مفهوم را به خوبی نشان می دهد: آرم آنها نسبتاً کوچک و ساده است ، اما در متن های متنوعی مفید است. چه برای استفاده در بروشور ، اینفوگرافیک و چه حروف بزرگ ، سرگرمی آن بر روی انواع مختلف پس زمینه واضح و آسا
پتکو و همکاران 2007 دریافتند که در A1 ماکاک، نورونها در طول فواصل سمعک زیمنس سکوت در تون BF پاسخدهی نداشتند اما اگر همزمان با فواصل سکوت، نویز برست ارائه شود، پاسخ می دادند و این پاسخ تفاوت چندانی با ارائه تون ممتد بدون نویز مسدود کننده نداشت. آنها چند نوع نورون شناسایی کردند که الگوی پاسخ آنها به این محرکات متفاوت بود. مشخص شد نورونهایی که الگوی پاسخدهی پایدار به تونها دارند، وقتی فواصل سکوت با نویز پر می شد همچنان پاسخ می دادند. اما نورونهای د
هر روز بیشتر توی لاک خودم فرو رفتم و این ابدا دلیلی مثل اینکه آدم ها قدرنشناس، دو رو، بی معرفت، عوضی یا باقی چیزهای بد هستن و وای ننه من خیلی غریبم، نداشت. حتی به اینکه یه عقاب همیشه تنهاست ولی لاشخورها همیشه با همن هم مربوط نمیشد. من هر روز بیشتر توی لاک خودم فرو رفتم فقط چون تنهایی از توهم تنها نبودن خوشایندتر بود.
اگر به شما یک فرصتِ توانا و دارا برای نجات دنیا بدهند چگونه دنیا را نجات خواهید داد؟
پاسخ های تان را در بخش نظرات بنویسید تا خدا را چه دیدید، شاید مقبول خدا افتاد و «برنده» شدید و کُل جهان و مردمان داخل و خارج آن تغییر کردند و خدا فرشتگان را آراستند و به ایشان «نشانمان» دادند و گفتند: «دیدید گفتم چیزی می دانم که نمی دانید!؟»
سلام خدای
مهربونم سلام به تو که فقط باید به تو گفت خدا به تو گفت الله نه کس دیگه ای تویی
که ما رو آفریدی و چه امید ها نسبت به ما بنده هات داشتی که آره این رشد میکنه این
میتونه یه چیز منحصر به فردی رو خلق کنه این میتونه جانشین من روی زمین باشه این
میتونه نماد خدایی بودن من با رفتارش باشه و چقدر برای خودت داستان ها ساختی که
انسانهایی رو خلق کردم که قطعا زحمات منو جبران میکنن و قدرشناسم خواهند بود اما
افسوس وقتی که با واقعیت مواجه میشیم میبینیم که
ایران مسئولیت منهدم کردن هواپیمای اکراینی را بر عهده گرفت.
 
 
اون دوستانی که فکر میکردن مردم هیچی حالیشون نیست و همش چرت و پرت میگن و توهم زدن و اصلا چطور ممکنه ایران یه هواپیمای مسافربری رو مهندم کرده باشه،دلم میخواد الان قیافه شونو ببینم...
 
از رستم پیروز همین بس که بپرسند
از کشتن سهراب به تهمینه چه گفتی؟
 
سلام خدمت همه ی دوستان
دارم قشنگ دیوونه میشم. پسر داییم رفتارهای متناقضی از خودش نشون میده، کاملا راجع بهش گیج شدم. من خواهش میکنم لطفا پسرها (نه دخترا) بیاین نظرتون رو بگید.
میخوام بدونم از زاویه دید شما آقایون پسر داییم از من واقعا خوشش اومده یا نه؟ اگه بدونم واقعا توهم زدم دیگه این همه بهش فکر نمیکنم، آخه الان اصلا تمرکز ندارم رو درسم. اول اینو بگم از دید دخترهای نسل جدید پسر تاپیه از نظر پول، ظاهر و قیافه منظورمه. 
رفتارهاش اینطوریه که تو
سلام.پارت سه
سومکت ، لیدی باگ رو هل میده و هر دو روی زمین می افتند. -پس تیر هایی که به سمتمون می اومدن کجا رفتن ؟-یعنی محو شدن ؟ولپینا از پشت دیوار به دو ابر قهرمان حیرون نگاه میکنه .پوسخندی میزنه و دوباره در فلوتش فوت میکنهلیدی باگ و کت دوباره متعجب تر از قبل به هم نگاه کردند :پرنسس فرایگت (در دوبله فارسی با نام شاهدخت معطر ) بعد همزمان ادامه میدن ولی تو توی مدرسه...هر دو صحبتشون رو نصفه میزارن و بعد به سمتش می دوندلیدی باگ یویوش رو به سمت پرنسس ف
فکرکن یه روز که داری توخیابون قدم می‌زنی هرکسی روکه می‌بینی روزنامه به دست هست و چهره شاد ولی چشما گریون
 
بعدباخودت بگے یعنے چی‌شده؟
 
بعد از کنجکاوے زیاد توهم برے یه روزنامه تهیه کنی
 
همین که میای بزنی صفحه‌ے بعد یه لحظه ماتت ببره و برگردی صفحه‌ے اول
 
ببینی با تیتر بزرگ نوشتن:
 
مهدے فاطمــه آمد
 
تصورشم زیباس نه؟
حالا فکرکن واقعی باشه
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
من در فضا، دنبال انسان هایی شبیه خود هستم.
برای پیدا کردنش دلیل دینی نمیخواهم. من یک گالیله مسیحی هستم. برای تفکراتم پای چوبه دار میروم، یکشنبه ها در ردیف اول کلیسا مینشینم. من دین را ابزار خود میدانم، خود را ابزار دین نمیدانم. نامم محمد است اما میگویند شبیه محمد فکر نمیکنی. من در مغز او نبودم که بدانم به چه چیزی فکر میکرد، همانطور که شما نمیدانید. اما کتاب وحی او را خوانده ام. اگر شما ادعا دارید که همانند او می اندیشید؛ پس چکونه کتابی که از لب
همیشه می‌دونستم از مرگ می‌ترسم اما هیچ وقت انتظار این حجم ازش رو نداشتم. این یه هفته که حال بابا مساعد نبود و سرفه‌های بد داره و تب و لرز و سردرد میاد و می‌ره، نمی‌تونم تشخیص بدم این نفس‌تنگی واقعیه یا توهم. 
بابا می‌گه مثل اینکه تا یکی رو کرونایی نکنی دست برنمی‌داری. اول که با اصرار منو فرستادی آزمایش و حالا نوبت خودته...
به همین منظور برای جلوگیری از حال بد تصمیم گرفتم توییتر رو دی‌اکتیو کرده و تا اطلاع ثانوی تلگرام هم چک نکنم.
 
خب من هنوز یاد نگرفتم دختر بزرگ خانواده باشم؛ یا بهتره بگم فزرند ارشد!
این عید سومیه ک داداش نیست و ما در تلاشیم از خونه فرار کنیم ک جای خالیش تو ذوق نزنه. اما ما ک میدونیم نیست. امسال برخلاف سال های قبل حوصله مسافرت ندارم، ذوقشم ندارم. با اینکه امسال مقصد کاملا متفاوت و جدیده واسم. 
تا کی باید فرار کنیم؟
از خودم و بقیه شرمنده ام ک اعصابم اجازه رفتار درست رو نمیده. مثل آدم بزرگا رفتار نمیکنم. هنوز اونطوری ک باید بزرگ نشدم. هنوز وقتی اعصابم خورده
گاهی وقت ها نون توی متفاوت بودنه. حالا این نون می‌تونه هر چی باشه، توجه، پول، احترام و اعتماد به نفس کاذب یا غیرکاذب. نتیجه هم می‌تونه هر چی باشه، مثبت باشه یا منفی ! خیلی وقت‌ها می‌بینی شخصی برای هر چیزی که پیش میاد، حتی یه چیز خیلی عادی که شاید بازخوردها و فیدبک‌های تقریبا مشابه داشته باشه (با وجود تمام تفاوت‌هایی که موجوده)، میاد تا اصل موضوع رو نقض کنه. تا این‌جا مشکلی نیست، چون سلیقه ها، افکار و برداشت‌های آدم‌ها متفاوت هست. مشکل از
   
ازآخرین باری که نور را دیده بود چیزی به یاد نمی آورد . هر چه بود بسیار سریع گذشته بود . تابش کوتاه نور و بلافاصله، دوباره تاریکی مطلق .انگاراز قفسی به قفس دیگر . مکانی پُر ازدحام که جای نفس کشیدن باقی نمی گذاشت. همگی به هم چسبیده بودند . ایستاده و سرپا. بدن ها خیس و چرب و لزج بود. دهان ها را رو به سقف کوتاه گرفته بودند و مثل ماهی لب می زدند  ... آب ...آب... . هیچکس نمی دانست زنده است یا مرده . همگی را در دیگ های بسیار بزرگ ساعت ها زنده زنده جوشانده بودن
 توهم رفتاری
یکی از هولناک ترین و خطرناک ترین و بلکه بزرگترین بیماری های فردی و جامعوی توهم دانایی است. توهم یا اشتباه در درک و فهم و رویگردانی از فهمیدن وآموزش است. فرار از اندیشیدن وترساندن دیگران از دانستن بیماری مهلکی است که می تواند بر فرهنگ جامعه و هویت فردی تاثیر بسیار بدی داشته باشد.
کسی که خود را بی نیازاز دانستن بداند و نتواند بگوید نمی دانم و خود را خبره ی همه کارها بپندارد ؛ بی نهایت خطرناک است.
به تعبیرامام پارسایان : «مَنْ تَرَک
_توی یکی از کتابای درن شان ( نویسنده ی کتابای تخیلی تین ایجری) یه شخصیتی هست به اسم کرنلیوس، که این قدرت رو داره که اگر چیزی رو بخواد یه پنجره ی جادویی براش باز میشه نزدیک اون چیزی که می خواد. بعد آشنا شد با یه سلاح جادویی قدیمی. هر وقت که اون سلاح رو می خواست هیچ دریچه ای باز نمیشد. تا اینکه یه جادوگری بهش گفت: تنها دلیلش اینه که تو خودت اون سلاح جادویی قدیمی هستی.
 
_اون موقعی که میشینی پیش خدا و های های گریه می کنی که من از دوری خسته م، از نبودن خس
بسم اللهفرض کنید اگر به جای نجفی، یکی از نیروهای انقلابی - خاصه اگر سابقه ی نظامی داشت - «همسر» «دومش» را با «اسلحه» ی «گرم» «غیر مجاز» کشته بود... الآن در بی بی سی و من و تو و آمدنیوز و شرق و آفتاب و... چه خبر بود؟ تا الآن چند فیمینیست و بازیگر و مجری کذایی دهان خودشان و گوش خلق را پاره کرده بودند؟کلمات خشونت و سرهنگ و حق زن و... چه قدر «تکرار» می شد؟...یکی از کارکردهای #رسانه این است که به مخاطب فرصت فکر کردن ندهد - و او در عین حال شدیدا توهم فهم داشته
از ترسناک ترین کتاب هایی که میتوانم نام ببرم ,کتاب های پزشکی است و قسمت ترسناکش آن جاست که هی بیماری هارا میخوانی و میبینی همه ی آن علائم را داری! کتاب که تمام میشود تو می مانی و چیزی که مثل خوره ذهنت را میخورد :چطوری با این همه بیماری هنوز زنده ام:) البته می گویند چنین توهم هایی بین همه ی دانشجویان علوم پزشکی رایج است پس جدی اش نگیرید!
 
 
مراقبت از ذهن و مغز، چرا و چگونه ؟!
  
مراقب ذهن‌تان باشید، هیچ چیزی نمی‌تواند شما را در باره‌ی حقیقت و واقعیت بیشتر از مغز تنبل، نامطلع، و میان‌بُرزن‌ تان گول بزند. مغزها باید طوری پرورش پیدا کنند که هر چه را که بصورت بدیهی به آگاهی می‌رسانند، خودشان زیر سوال ببرند.
مغز اکثر مواد لازم خودش را از قند و آب و‌ اکسیژن می سازد. باید مراقب تغذیه‌هایی باشید که ممکن است موجب انسداد عروق کوچک و بزرگ‌ش می‌شوند (مانند کلسترول و نمک زیاد) و از مواد
کرم ابریشم را دیدید چطور دور خودش پیله میبنده ، تو تنهایی خودش غرق میشه ، سکوتی ابدی ، از درون میشکنه ، باورهاش رو دور میریزه ، کرم بودن دنیای قشنگی براش نیست ،  نا امید نمیشه با خودش عهد میبنده این شرایط سخت رو تحمل کنه برای اتفاقی بزرگ ، ایمان داره به پایانی زیبا و دلنشین ... تن نمیده به "کرم" بودن و له شدن زیر ِ پای آدمها ... 
حالا نوبت منه ، کرمی که تو وجودم رخنه کرده رو باید تبدیل کنم به پروانه ای آزاد وزیبا ، نمیدونم این پرسه چقدر طول میکشه ،
 
-دانشجوی کمرو و بی بضاعتی  را به یاد می آورم که تصور می کرد مورد علاقه یکی از دختران بسیار زیبا و درسخوان  و با  کلاس ،واقع شده است ،آنهم فقط با یکی دو نگاه اتفاقی لبخند آمیز در مسیر کلاس و دانشگاه و کتابخانه ، واقعیت این بود که او نمی دانست که این موضوع یک مورد اتفاقی و شاید شیطنت آمیز بوده در حالیکه فضای توهم ،تمام فکر و ذهن او را پر کرده بود تا آنجا که باعث شد  از لحاظ درسی افت شدیدی پیداکند!
-یا  فکر می کنید همه همکاران شما را دوست دارند و
واقعا میخوای از اینکه بعد یونی چی به سرت اومد بنویسی؟ 
عین ادم دنبال کارآموزی آزمایشگاه نگشتم و بستم پرونده زیست رو
عین آدم دنبال کار نگشتم 
کلی جنگ کردیم با خونه 
هلال احمر رو رفتم
فنی حرفه ای رو رفتم
باشگاه دست و پا شکسته و توهم خوش هیکل شدن
2 ماه کامل افسردگی فلجم کرد
از مادیات و منت ها خلاص شدم
از افراد و ارتباطات مسموم خلاص شدم
به چیزای خورده ریزه ای که دوست داشتم از هنر رسیدم مثل طراحی چهره و بافتنی
بسم الله
تو یه جلسه ای قرار بود تدبر سوره همزه بگم . شروع کردم و گفتم و گفتم تا رسیدم به این آیه که « یَحْسَبُ أَنَّ مَالَهُ أَخْلَدَهُ »
فرد فکر میکنه اگر یه عیبی در اون نیست و یه امکانی رو داره در دنیا نسبت بهش مالک هست و خودش رو در اون امکان یا نعمت جاودانه میدونه و فک میکنه الی الابد اون امکان براش موندگار هست و همین دلیل میشه تا دیگران رو به واسطه نداشتن اون امکان مورد همز و لمز(عیب جویی و تحقیر ) قرار بده .
به اینجا که رسیدم یهو یاد همه اونای
ترسناکه.
دوست ندارم این اتفاق برای من بیفته.
ترجیح میدم توی اوج *** از درد بمیرم ولی اتفاق نیفته.
درسته هیجان انگیزه و ادمو به وجد میاره حتی منو. ولی بازم این چیزی از ترسناک بودنش کم نمیکنه.
شاید تصورش برام جالب باشه اما واقعیتش برام وحشتناکه.
ولی خب ذوق زدن واسه بقیه یه کم ازار دهندست وقتی میبینی توهم میتونی توی اون شرایط باشی.
بیخیال اصن هر چه بادا باد. فعلا از نمای ماه رنگارنگم لذت میبرم .البته فقط توی این موضوع.
دیدی که مرا هیچکسی یاد نکرد؟
جز غم که هزار آفرین بر غم باد
1. شبکه‌های اجتماعی تو همه روزهای سال این توهم رو برات به وجود میارن که دوست های زیادی داری اما واقعیت مثل این وبلاگه که شاید بدخط نوشتمش نمیخوننش.
2. هیچوقت از یادم نمیره اون سال که چند روز بعد از تولدم رفتیم کافه فکر میکردم قراره سوپرایزم کنن اما حتی کادو هم ندادن اون سال بهم و سال های بعدش تبریک هم نگفتن.
3. هرسال غمم بیشتر هم میشه. تا حالا برای هیچکدومشون کم نذاشتم ولی انگار اصلا براش
 
از دیشب هر دومون علائم سرماخوردگی مشکوک به علائم کرونا داریم. منتظریم ببینیم به کجا میرسه. وصیت کنیم یا چی؟
چند وقته از خونه بیرون نرفتیما، پاشد رفت بانک، هر چقدم بهش گفتم نرو گوش نکرد. دیگه الان بانک و دستگاه عابر متهم ردیف اولن.
داریم توهم میزنیم دیگه انقد که بررسی کردیم شرایطمون علائم چی میتونه باشه  
 
 
 
 
از دیشب هر دومون علائم سرماخوردگی مشکوک به علائم کرونا داریم. منتظریم ببینیم به کجا میرسه. وصیت کنیم یا چی؟
چند وقته از خونه بیرون نرفتیما، پاشد رفت بانک، هر چقدم بهش گفتم نرو گوش نکرد. دیگه الان بانک و دستگاه عابر متهم ردیف اولن.
داریم توهم میزنیم دیگه انقد که بررسی کردیم شرایطمون علائم چی میتونه باشه  
 
 
 
 
از دیشب هر دومون علائم سرماخوردگی مشکوک به علائم کرونا داریم. منتظریم ببینیم به کجا میرسه. وصیت کنیم یا چی؟
چند وقته از خونه بیرون نرفتیما، پاشد رفت بانک، هر چقدم بهش گفتم نرو گوش نکرد. دیگه الان بانک و دستگاه عابر متهم ردیف اولن.
داریم توهم میزنیم دیگه انقد که بررسی کردیم شرایطمون علائم چی میتونه باشه  
 
 
 
بحث، بحث نشریه‌ است. مدیر در مطالعه مطالب قبل از چاپ، کاهلی کرده و دقیق نخوانده. حالا بعد از یک هفته‌ چاپ نشریه که آن آن مطلب را در کانال قرار دادیم، دردسرهای جدید شروع شده. جالب است که یک هفته از زمان انتشار گذشته است و نخواندند و بعد از مدت‌ها مطلب را دیدند و معتقدند من با جایی همکاری می‌کنم و مطالبی که به ایشان می‌دهم با چیزی که چاپ می‌کنم مغایر است! هر کس نداند فکر می‌کند دارم برای سازمان اطلاعاتی‌ای چیزی جاسوسی می‌کنم. 
به نام خدا..
چرا برخی مسئولین به بداخلاقی لفظی روی اورده اند؟!!
در کشور عزیزمان ایران چند سالی است ،کلماتی از دهان برخی مسئولین شندیده می شود که رنگ بوی به اصطلاح چاله میدانی دارد!
در بسیاری از مواقع ناتوانی در انجام امورات محوله باعث سردرگمی مسئول گشته و به جای پاسخ منطقی به طور غیر ارادی از کلماتی غیر اخلاقی برای فرار از پاسخ یا خاموش کردن طرف مقابل استفاده می کند ، این شاید در طول یک فرایند تبدیل به عادت شود .
در مواقعی هم برخی توهمات باعث ا
من احساس می‌کنم بیشتر از هرچیزی،حتی بیشتر از اون دفتری که با ا. جان قبل از مهر خریدیم و سعی می‌کنم هر روز دو سه خطی توش با خودم حرف بزنم به یه ذهن آروم احتیاج دارم و به یه آدم‌آهنی درون.
+ صبح با یه خواب عجیب بیدار شدم،نمی‌دونم خوابا نشونه‌ست یا توهمه ولی خداکنه توهم باشه درغیر این صورت باور نمی‌کنم ذهنم این‌طوری به هم ریخته باشه که به همچین مسئله‌ای فکر کنه.
راست میگفت
ما ادما یه جورایی از همه چی اشباع شدیم و توهم میزنیم
اینکه صبح تا شب پا گوشیم و فکر میکنیم داریم با این مطالعات پای گوشیمون سرانه مطالعه رو بالا میبریم ( یکی حرف خوبی زد میگفت رمان خوندن سرانه مطالعه رو بالا نمیبره که داریم ادما رو به زور رمان خون میکنیم دیگه چه برسه به ... ) البته با این حرفش خیلی موافق نیستم چون بالاخره رمان داریم تا رمان ! نظره !
اینکه از بچگی توی یه محیط نسبتا مذهبی بزرگ شدیم و همه چی رو تکرار مکررات میدونیم ولی هیچ
راست میگفت
ما ادما یه جورایی از همه چی اشباع شدیم و توهم میزنیم
اینکه صبح تا شب پا گوشیم و فکر میکنیم داریم با این مطالعات پای گوشیمون سرانه مطالعه رو بالا میبریم ( یکی حرف خوبی زد میگفت رمان خوندن سرانه مطالعه رو بالا نمیبره که داریم ادما رو به زور رمان خون میکنیم دیگه چه برسه به ... ) البته با این حرفش خیلی موافق نیستم چون بالاخره رمان داریم تا رمان ! نظره !
اینکه از بچگی توی یه محیط نسبتا مذهبی بزرگ شدیم و همه چی رو تکرار مکررات میدونیم ولی هیچ
 
علل خشکی چشم:
چشم های خشک علائمی هستند که بیشتر ما تجربه کرده ایم. این وضعیت همچنین به عنوان سندرم چشم خشک و یا Xerophthalmia شناخته شده است. خشکی چشم هنگامی رخ می دهد که غدد تولید اشک مایع کافی تولید نمی کند. در نتیجه، ترکیب و خواص اشک تغییر می کند و ناراحتی جدی در فرد ایجاد می کند: توهم شن و ماسه در چشم، خارش، سوزش، احساس داغی، التهاب و تار شدن بینایی.

ادامه مطلب
ابرقدرت تراشی در مقابل ایران
همیشه افراد یا جریانهای خاصی بودند، که در مقابل قدرت ایران، ابرقدرت تراشی می کردند! ولی در عصر کرونا، این توهم بیشتر اوج گرفته که آیا: بعد از کرونا چه کسی ابر قدرت خواهد شد؟ البته همه میدانند که ایران از بدو تاریخ، ابر قدرت بوده و هست و خواهد بود. ولی مغزهای علیل آنها، این سوال را هر روز مطرح می کنند، تا خود را بزرگ جلوه دهند. زیرا وقتی بگویند چین قدرت اقتصادی بعد از کرونا است، طبیعتا مردم از او خواهند پرسید چه کنی
یه مسیر پیاده روی تازه ساختن، باید میبودی لعنتی، باید میبودی تا همه شو باهم پیاده بریم، همین موقعا که شبا خنکه و از سمت باغ اکسیژن سرریز میکنه تو مسیر، همین وقتا که هنوز کسی اینجارو پیدا نکرده و خلوته، باید میبودی که راه بریم که بدوییم که حرف بزنیم همه ی راهو... دلم برات تنگه، خیلی تنگ، اونقدر که شبا خوابم نمیبره و میدونم توهم همینطوری، این شاید نفرین من بود...
گاهی گناه نکردن مااز روی تقوا و خود نگهداری مان نیست؛بلکه بخاطر این است ک موقعیت گناه برایمان فراهم نشده است.یکی از بهترین ودقیقترین مثالهای این مسئله،ماجرای یوسف نبی علیه السلام وزلیخا درقرآن است؛وقتی خبرش در شهرپخش شد،همه ی دهان ها گفتند همسرعزیزمصر گناهکاراست.بولهوس است.خائن ب شوی خود است
همسرعزیزمصر غلامش را ب سوی خود دعوت کرده.عشق غلام در قلبش رخنه کرده.برای غلامش دام پهن کرده.
اما...
وقتی صاحب همین دهان ها تنها دریک برخورد با آن غلام
ازاسمش معلومه دیگه
مرینت دوپن چنگ:کسی که برای نان پختن آماده است.()
آدرین آگرست:تاریکی پروانه.()
آلیاسزار:کسی که موهایش قرمزاست.(دروغ میگه موهای آلیانارنجیه)
نینولاهیف:فرزنداسطوره(از کی تاحالافرزنداناسطوره دیجی شدن؟)
کلویی بورژوا:شکوفه سروتمند.(شات آپ)
گابریل آگرست:فداکارپروانه.(واقعنا)
ناتالی سانکور:آسیب ناپذیر(دم به دقیقه پس میوفته بعدمیگه آسیب ناپذیر)
کاگامی تسوروگی:آینه.(آره خیلی)
لایلاراسی:زیبای قرمز.(توهم شات آپ)
 
⭕️پاسخ به شبهه ی معامله ی خون سردار با آمریکایی ها جهت حفظ انقلاب اول در خصوص اصل توهم معامله بین ایران و آمریکا بر سر خون شهید سپهبد #قاسم_سلیمانی باید عرض کنم که چنین توهمی به دلایل عدیده ساخته و پرداخته اذهان مریضه! از جمله ی این دلایل امکان ترور با کمترین هزینه برای امریکایی ها توسط منافقین در ایران،
ادامه مطلب
کدبانو بودن به شش نوع غذا و تنقلات گذاشتن سر سفره نیست. کدبانو بودن یعنی نون پنیر هم که میذاری سر سفره جوری مدیریت کنی که به خنده و خوشی خورده بشه. توهم کدبانو بودن که برداری خودت رو اونقدر با کارهای بیخود میکشی زیر بیگاری که اخرش کل خستگی روز رو هم ادویه میکنی میپاشی رو سفره و میگی همینم از سرتون زیادیه. بعد به خاطر همین غذای زهرمای و اخلاق زهرمارتر توقع تشکر هم داری حتما!
با خودت فکر میکنی دو سال زمان خوبیه برای فراموش کردن کسی، فکر میکنی حالا که توی یه شهر نیستین و حتی اتفاقی توی خیابون همدیگه‌ رو نمیبینین دیگه باید از خاطرت پاک شده باشه . بعد یه شب خوابشو میبینی،به وضوح ، تمام حس‌ها و بی‌قراری‌های دوسال پیش برمیگرده ، وقتی صبح با سردرد بلند میشی و اخلاق نداری و با یکی دو نفر دعوات میشه میفهمی این که فکر میکردی ممکنه کسی رو یادت رفته باشه یه توهم بیشتر نیست و اون و آرزوش و علاقه‌ای که بهش داشتی توی ناخودآگا
کنار اومدم؟ کنار اومدم. 
هیچ چیز مثل خیال و توهم زیبا نیست و هیچ چیز مثل واقعیت و عقلانیت ضرورت نداره. یعنی در هر جهان ممکنی از خیالاتت هم واقع بشی باز هم امکان درد و رنج و اشتباه هست و تمسک به عقلانیت در اون جهان ممکن خیالت تنها ضرورتیه که نباید فراموش بشه.
درسته که هنوز بچه‌ام اما نیازه که عاقل و بالغ شم پس دست بکش و بچسب به واقعیت. یک سال و نیمه بدجور داری با زندگیت بازی می‌کنی و همه از م شروع شد و بعد ح و حالا مح اما دیگه بسه باید تمومش کنی ای
    
 
بیست سال دیگه تقریبا 36 سالمه شاید تونستم مستقل بشم و یه خونه ی جدا از والدینم برای خودم بگیرم  خونه ای که دیواراش آبی و زردن و  پر از گل و گیاهِ
هنوزم دوستای قدیمیم کنارمن حتی شاید بیشتر از قبلاً
شاید احساس بدی دارم بخاطر اینکه دارم به کهنسالی نزدیک و نزدیک تر میشم و هر روز توی آینه به چندتا تار موهای سفیدم خیره میشم
اما خب دوستش دارم  اون سن و اون موقعیت رو دوست دارم  چون به نظرم بزرگ شدن در کنار هیجان انگیز بودن یا شایدم ترسناک بودن یه
نیاز به راه رفتن،گام های بلند برداشتن،دویدن.
من پاهایی هستم که هیچ گاه ندویده‌اند.
نیاز به چشم باز کردن،دیدن،زل زدن.
من چشم هایی هستم که هیچ گاه باز نشده اند.
نیاز به لمس کردن،نوازش کردن،مشت زدن.
من دست هایی هستم که هیچگاه حرکتی نکرده ‌اند.
نیاز به فکر کردن،حساب کتاب کردن،بحث کردن
من مغزی هستم که هیچ گاه به کار نیفتاده‌ام.
نیاز به خندیدن،عصبانی شدن،گریه کردن.
من احساساتی هستم که هیچ گاه خودشان را بروز نداده‌ اند.
ادامه مطلب
ما زمینی ها
 فلسفه کنش و واکنش مربوط به قوانین فیزیکی زمین است و در هیچ جایی غیر از زمین کاربرد زمینی ندارد!
هنگامی که در اقلیم  بهشت می زیستیم قوانین زمین بر ما حاکم نبود.
هیچ کدام از نگرانی ها و مقتضیات زمین و زمان بر ما اشراف نداشت.
آنچه که با خود کردیم تابع شرایط زمینی بود و به خواست نیای مان آدم و حوا به زمین تبعید شده ایم تا "بیداری و بلوغ"  بیابیم و درک لذت های واقعی را از توهم باز شناسیم...
اما زمینی که در آن و از آن و برای آن می سراییم محدود
هرچه خدا خواست همان به بود
براین باورم
که همه ی گرفتاری های ما در زمین به خرد اندک ما وابسته است.
توهم همان بلیه ای است که شیطان   را ازپای در آورد و مغضوب ساخت.
توهم همه چیز دانی ، توهم خود برتر بینی، توهم زیبایی، دارایی ،عشق....
انسان را به سفاهت و حقارت  کشاند.
انسانی که به اندک خردش ، به اندک قدرت و زیبایی و دارایی اش غره گشت و خود را فریباند و در همه چیز مداخله کرد و مغبون و سرشکسته شد
انسانی که گفت؛ می داند ولی هیچ ندانست.
انسانی که گفت؛ دارم
دوستی دارم که رازی دارد و این راز به طریقی بدون اینکه بخواهم به گوش من رسیده است و آن دوست از این موضوع بی خبر است. بعد هر از چندگاهی که با هم حرف می زنیم او از دوره ای از زندگیش حرف می زند که خیلی سخت بوده ولی ادامه نمی دهد که چرا و چطور و من هربار می دانم از چه حرف می زند و او نمی داند که من می دانم و من هر بار از این دانستن خودم و ندانستن او معذب می شوم.  این روزها سوال اخلاقیه من از خودم این است که باید به او بگویم همه چیز را می دانم یا بگذارم در هم
داشتم از باشگاه برمی گشتم خونه، شاید چهار قطره بارون بارید. نمی دونم شاید همون چهار قطره هم نباریده و صرفا توهم زدم. :/ اگه واقعا هم بارون بوده باشه، اسمش که بارون نیست، هست؟
البته از خنک شدن واضح هوا مشخصه که بارون بوده. *_* بالاخره بعد از سال ها بدون هیچ آرزویی زیر بارون راه رفتم. :)) 
ولی یه تریلی آرزوی برآورده نشده که هرگز برآورده نخواهند شد، روی دلم موند آقای قاضی. :(
آموزش کسب و کار اینترنتی از 0 تا 100آموزش راه اندازی کسب و کار اینترنتی + چند ایده پولساز در ایران
در کسب وکار اینترنتی موضوع مهمی که وجود دارد این است که :  باید فرق توهم و واقعیت را بدانیم سعی کنیم راه و روش صحیح راه اندازی کسب و کار اینترنتی را فرا بگیریم تا زمان خود را به سادگی و برای مدت زیاد از دست ندهیم.
ادامه مطلب
ای خدای خوبی ها...
بیا نزدیکتر، آنچنان که از رگ گردنم هم به من نزدیک تر باشی... بیا که غم دلم را به تو بگویم. بیا که بگویم چقدر از دوری ات ناله میکنم؟
خدایا، خوش داری ضجه زدن مرا نگاه کنی؟
خدایا، خوش داری در نیمه های شب، با پای برهنه و چشم های خواب آلود به دیدارت بیایم و جسم نیمه جانم همچنان بعد از این توهم در خودش بتپد؟
خدایا، خوش داری؟
مثل آقاجون که یک کشیده محکم میزد به آدم، بعد هم چنان محکم بغل میکرد آدمو که انگار صدای هق هق عمیقش از تو سینه من د
این که می‌گویم اشعار حافظ و غزل‌های سعدی را لایق عشق به آدم‌ها نمی‌دانم به این دلیل است که عاشق‌ترین فرد در وقت خودش، حسابی توی کاسه‌ی شما خواهد‌گذاشت؛ فقط کافی است موقعیت یا شخص بهتری پیدا کند. به نظرم این غزل‌های حافظ و سعدی اگر برای عشق زمینی هم باشند، که به نظرم هم هست، خیلی جدی نیستند! وحی منزل نیست. حالی آمده و غزلی گفته‌اند. دیگر این که این عزیزان یک عشق و دو عشق نداشته‌اند. برای افراد مختلف غزل سروده‌اند و همین هم باز حکا
قسمتی از نامه شهید حاج ابراهیم رضوانی خطاب به مادر گرامی شان :
« امروز خون شهدا بر گردن ماست و ما در مقابل خون شهدا مسئولیت شرعی داریم که به جبهه های جنگ برویم و به جنگ کفر برویم و هرچه زودتر این جنگ را به نفع اسلام تمام کنیم .راهِ آن شهیدان که پدر و مادر خودشان را هنوز ندیده بودند و همانطور می رفتند  و موفع برگشتن فقط پای آنها به دست مادر رسید و یا اینکه فقط سر آنها رسید و مادران همچون آن شهیدان تحمل کردند.از توهم میخواهم مادر اگر من هم نیامدم ،
تیک...تاک...تیک...تاک...تیک...تاک...تیک...تاک...فقط به اندازه ی نوشتن اینا طول کشید تا یادم بره چی میخواستم بگم...چقد بغض داشتم...چقدر مشکل کوچیک و بزرگ...که خیلی وقته از حلشون ناامیدم...خیلیا بهم گفتن چرا تنبلی میکنی درس نمیخونی...نمیدونستن چرا؟شایدم میدونستن و راحت تر این بود که از کنارش رد شن...مثل مامان مهربونم...میدونه خودزنی میکنم...سیگار میکشم...اما براش راحت تره نادیده بگیره...خیلی دوسم داره نع؟:)))))پدری که حتی به خودش زحمت نمیده ببینه چمه...پدری که و
توهم و توسعه
در باب ابتلا به اقسام" خودشیفتگی"ها و گرفتاری مردم به توهم دانایی و دینداری وتوانایی و....که سرطان جامعوی  محسوب می شود و باعث افت حرکت درست جامعه در مسیر توسعه ی همه جانبه می گردد.
دو نکته برایم حایز اهمیت است نخست نحوه ی دچارشدن به بیماری ویا "ادله ی ابتلا به سرطان".
و سپس درمان بیماری یا راه های برون رفت از "بحران توهم".
در آسیب دیدن جامعه سالم به آفت توهم چند مولفه قابل بررسی است
ابتدا سلامت آموزه ها وسپس روش کارکرد ناشران ومجریا
تحقق چیست و چگونه درمان می شود؟
 
"Avolition" اصطلاحی است که برای توصیف عدم انگیزه یا توانایی انجام کارها یا فعالیتهایی که دارای هدف نهایی هستند ، مانند پرداخت قبوض یا حضور در عملکرد مدرسه است.
تحریک بیشتر در اسکیزوفرنی ، افسردگی و اختلال دو قطبی اتفاق می افتد .
در اسکیزوفرنی ، علائم به صورت مثبت یا منفی طبقه بندی می شوند. بیشتر افراد ترکیبی از این دو را دارند. فرار از علائم منفی در نظر گرفته می شود.
علائم منفی نشانگر از دست رفتن توانایی انجام یا تج
هنوز هیچی نشده حوصله ام از فجازی سر رفت. حرفهای بی سند، اتهامات اثبات نشده. هیچکس در پی واقعیت نیست. همه فقط می‌خواهند با استفاده از اتفاقات اخیر خودشان را اثبات کنند.
بیایید گرد و خاکها که فرو نشست. برویم و در مناطق شلوغ به دنبال واقعیت باشیم. برویم جامعه مان را بشناسیم. اگر خیزش محرومان بود و سرکوب شده, حاکمیت را وادار به پذیرش اشتباه و جبران کنیم و اگر توطئه ی خارجی، به دنبال پاسخ این سؤال باشیم که هموطن ما چرا باید به دنبال ویرانی مملکتش با
افرادی که مبتلا به سندرم چارلز بنت هستند ، می دانند که توهم آنها واقعی نیست ، بنابراین این بیماری با شرایط شناختی مانند روان پریشی ، اسکیزوفرنی یا زوال عقل در ارتباط نیست ، که می تواند باعث توهم بینایی شود. با این حال ، بسیاری از موارد CBS به دلیل ترس از تشخیص اشتباه با یکی از این شرایط ، گزارش نشده است. زیر گزارش ، تعیین شیوع واقعی CBS بسیار دشوار است.
از آنجا که CBS معمولاً با اختلالات جدی تر ، مزمن مانند سکته مغزی یا دژنراسیون ماکولا ارتباط دارد

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها